ترجمه کامل مقاله بیل گیتس درباره آینده هوش مصنوعی

هوش مصنوعی یا Artificial Intelligence واژه‌ای است که این روزها به برکت ChatGPT زیاد می‌شنویم. شاید شما هم یکی از کسانی باشید که برای کنجکاوی هم که شده سری به چت جی پی تی زده و چند سوال از آن پرسیده تا ببیند واقعا این هوش مصنوعی چیست و قرار است چگونه آینده همه ما را تحت تاثیر قرار دهد.

مقاله بیل گیتس درباره هوش مصنوعی اگر مهم‌ترین مقاله در این زمینه نباشد قطعا یکی از مهم‌ترین‌هاست چراکه از نظر فردی متخصص این حوزه فناوری و ارتباطش با دیگر علوم به زبانی ساده شرح داده شده است و به عقیده من می‌تواند به عنوان مرثیه‌ای پیش از ظهور و بروز واقعه‌ای بزرگ به کار آید.

به خاطر همین و از آن‌جا که احساس کردم هوش مصنوعی آینده همه ما را تحت تاثیر خودش قرار خواهد داد، این مقاله را ترجمه کردم تا همه بتوانند دورنمایی از آنچه در شرف رخ‌دادن است را بدانند و شاید ایده‌ای جدید در زمینه شغلی خود به دست آورند.

من این مقاله را از منبع اصلی آن یعنی نوشته‌های بیل گیتس ترجمه کردم. شما می‌توانید این مقاله را به فارسی یا انگلیسی از همین‌جا بخوانید و نظر خود را درباره این فناوری نوین با ارجاع دادن به این مقاله با من و دیگران در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید.

 

«عصر هوش مصنوعی شروع شد! 

هوش مصنوعی

آغاز عصر هوش مصنوعی؛ AI درست به‌اندازه تلفن همراه و اینترنت تحول‌آفرین خواهد بود!

در طول زندگی‌ام، ظهور دو چیز در حوزه فناوری را انقلابی در جهان دانسته‌ام.

اولین بار در سال 1980 بود که با یک رابط کاربری گرافیکی آشنا شدم که در مقایسه با سایر سیستم عامل‌ها (من جمله ویندوز) گزینه پیشرو و بسیار مدرنی به حساب می‌آمد. با برنامه‌نویس بسیار باهوشی به نام چارلز سیمونی که نسخه نمایشی این رابط کاربری را به من نشان داده بود، به گفت‌وگو پرداختم و بلافاصله با هم درباره همه چیزهایی که این ابزار کاربرپسند می‌تواند به دنیای کامپیوتر ارائه کند، صحبت کردیم. چارلز در نهایت به مایکروسافت پیوست و ویندوز به رکن اصلی این شرکت تبدیل شد. ایده‌پردازی ما پس از مشاهده نسخه نمایشی نیز دستور کار شرکت برای 15 سال آینده را تعیین کرد.

دومین سورپرایز بزرگ نیز در سال گذشته رخ داد. از  سال 2016 با تیم OpenAI ملاقات داشتم و پیشرفت مستمر آن‌ها تحت تاثیر قرارم داد. در اواسط سال 2022، به‌اندازه‌ای کارهای آن‌ها هیجان‌زده‌ام کرد که چالشی به آن‌ها پیشنهاد دادم: آموزش هوش مصنوعی برای قبولی در آزمون زیست‌شناسی پیشرفته (AP Bio) و فراهم‌کردن قابلیت پاسخ به سوالاتی که قبلا قادر به پاسخ‌گویی آن‌ها نبود. دلیل انتخاب آزمون مذکور هم این بود که AP Bio چیزی فراتر از بازگردانی ساده از واقعیت‌های علمی است و از شما می‌خواهد که از جنبه انتقادی درباره زیست‌شناسی فکر کنید. به آن‌ها گفتم که اگر بتوانید این کار را انجام دهید، به پیشرفتی واقعی دست پیدا خواهید کرد. فکر می‌کردم که چنین چالشی دو یا سه سال آن‌ها را مشغول نگه دارد، اما تنها در عرض چند ماه تمامش کردند.

وقتی در ماه سپتامبر مجددا آن‌ها را ملاقات کردم، متوجه شدم که GPT – مدل هوش مصنوعی آن‌ها –  به طرز شگفت‌انگیزی به 59 مورد از 60 سوال آزمون AP Bio پاسخ درست می‌دهد. همچنین، پاسخ‌های جامع و کاملی برای سوال‌های تشریحی ارائه می‌کند. در این آزمایش، یک متخصص برای نمره‌دادن حضور داشت که GPT با این توانایی شگفت‌انگیز خود توانست نمره 5 را کسب کند که بالاترین نمره است و معادل کسب نمره A و A+ در درس زیست‌شناسی در دانشگاه به حساب می‌آید.

بعد از قبولی در آزمون، یک سوال غیر علمی از GPT پرسیدیم: «به پدری که فرزند بیمار دارد چه می‌گویید؟». پاسخ هوشمندانه او بهتر از چیزی بود که اکثر ما در اتاق ارائه دادیم. به طور کلی، عملکرد این هوش مصنوعی بسیار خیره‌کننده بود. از زمان رابط کاربر گرافیکی، از نظر من این مهم‌ترین پیشرفت فناوری بود.

این مسئله موجب شد تا در مورد تمامی دستاوردهای هوش مصنوعی در 5 تا 10 سال آینده فکر کنم.

توسعه هوش مصنوعی درست به‌اندازه ظهور ریزپردازنده‌ها، رایانه شخصی، اینترنت و تلفن همراه [هوشمند] تحول‌آفرین و انقلابی خواهد بود. این فناوری نحوه کارکردن، یادگیری، مسافرت، ارتباط مردم با یکدیگر و بهره‌مندی از خدمات مراقبت‌های بهداشتی را تغییر خواهد داد و تمامی صنایع بر محوریت آن تغییر جهت خواهند داد. همچنین، کسب‌وکارها نیز با استفاده از آن می‌توانند خودشان را متمایز کنند.

این روزها بشردوستی شغل تمام وقت من است و درباره این مسئله که چگونه هوش مصنوعی علاوه بر افزایش بهره‌وری مردم، می‌تواند بعضی از شدیدترین نابرابری‌ها در جهان را کاهش دهد، بسیار فکر کرده‌ام. بدترین نابرابری که امروزه در جهان وجود دارد، مسئله سلامت است: سالانه 5 میلیون کودک زیر 5 سال جان خود را از دست می‌دهند. اگر چه این رقم در مقایسه با دو دهه گذشته 10 میلیون کاهش پیدا کرده است، اما همچنان رقم بالایی به‌حساب می‌آید. تقریبا همه این کودکان در کشورهای فقیر به‌دنیا آمده‌اند و به دلایلی که کاملا قابل پیشگیری هستند (از جمله مالاریا و اسهال) جان خود را از دست می‌دهند. حتی تصور استفاده بهتر از هوش مصنوعی برای نجات جان کودکان لذت‌بخش است.

در رابطه با تاثیر هوش مصنوعی بر کاهش نابرابری‌ها در سطح جهان، بررسی‌های زیادی را انجام دادم. در ایالات متحده، بهترین فرصت برای کاهش نابرابری، بهبود آموزش است؛ به‌ویژه از جنبه اطمینان از موفقیت دانش‌آموزان در ریاضیات. شواهد نشان داده‌اند که برخورداری از مهارت‌های پایه‌ای ریاضیات، صرف نظر از شغلی که دانش‌آموزان انتخاب می‌کنند، درصد موفقیت آن‌ها را افزایش می‌دهد. اما پیشرفت در ریاضیات در کل کشور – به‌ویژه برای دانش‌آموزان سیاه‌پوست، لاتین‌تبار و کم‌درآمد – کاهش پیدا کرده است و هوش مصنوعی می‌تواند بر تغییر این روند تاثیرگذار باشد.

همچنین، به عقیده من هوش مصنوعی حتی از نظر تغییرات آب‌وهوایی نیز می‌تواند جهان را عادلانه‌تر کند؛ مردم کشورهای فقیر جهان به دلیل فقر و رنج شدید، برای حل این مسئله مشارکت خاصی نداشته‌اند و هوش مصنوعی می‌تواند این بی‌عدالتی در تغییرات آب‌وهوایی را برطرف کند. مطالعات و تفکرات من در این زمینه همچنان ادامه دارد، اما بعدا در پست‌های مجزا درباره این قابلیت هوش مصنوعی در حیطه‌های مختلف صحبت خواهم کرد.

به طور خلاصه، تاثیر هوش مصنوعی بر موضوعاتی که بنیاد گیتس روی آن‌ها کار می‌کند، بسیار برایم هیجان‌انگیز است؛ این بنیاد در آینده اطلاعات بیشتری را در مورد هوش مصنوعی ارائه خواهد کرد. همه افراد در جهان باید بتوانند از هوش مصنوعی استفاده کنند و این فناوری نباید صرفا مختص ثروتمندان باشد. دولت‌ها و سازمان‌های بشردوستانه باید نقش مهمی در اطمینان از کاهش بی‌عدالتی و عدم کمک به آن ایفا کنند. در [تمامی] اقدامات و پژوهش‌هایم درباره AI، این مسئله از اولویت و اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

هر فناوری جدیدی که تا این اندازه نوآورانه و بدیع است، مردم را مضطرب خواهد کرد و مطمئنا این مسئله درباره هوش مصنوعی نیز صدق می‌کند. .همچنین، سوالاتی درباره مواردی مثل نیروی کار، سیستم قانونی، حریم خصوصی و… در ذهن‌شان شکل خواهد گرفت. هوش مصنوعی در کنار مزایا، اشتباهاتی خواهد داشت و احتمالا تصورات غلطی را هم در ذهن افراد ایجاد کند. پیش از آنکه راه‌هایی برای کاهش خطرات آن پیشنهاد کنم، ابتدا به تعریف هوش مصنوعی می‌پردازم و سپس درباره نحوه تاثیر این فناوری برای توانمندسازی افراد در محل کار، نحات جان انسان‌ها و بهبود آموزش به تفصیل صحبت خواهم کرد.

تعریف هوش مصنوعی

اصطلاح هوش مصنوعی از نظر فنی به مدلی اشاره دارد که برای حل مشکلی خاص یا ارائه خدماتی معین ایجاد شده است. چیزی که ابزارهایی مثل ChatGPT را توانمند می‌کند، هوش مصنوعی است. این فناوری، در حال تکامل برای انجام بهتر چت‌هاست، اما نمی‌تواند کارهای دیگر را یاد بگیرد. در مقابل، اصطلاح هوش مصنوعی عمومی (AGI)، به نرم‌افزاری اشاره دارد که قادر است هر کار یا موضوعی را یاد بگیرد. اگر چه AGI هنوز ظهور پیدا نکرده است، اما در علم کامپیوتر، بحث‌هایی جدی در مورد چگونگی و نحوه ایجاد آن و اینکه آیا اصلا چنین چیزی را می‌توان به‌وجود آورد یا خیر، وجود دارد.

توسعه هوش مصنوعی و AGI، رویای بزرگ صنعت کامپیوتر است. تا چند دهه، این سوال مطرح بود که چه زمانی کامپیوترها در مسئله‌ای غیر از انجام محاسبات بهتر از انسان خواهند بود. اکنون، با ورود یادگیری ماشینی و ظهور قدرت محاسباتی بالا، هوش مصنوعی پیشرفته در حال تحقق پیداکردن است و احتمالا با سرعت بسیار بالایی رشد خواهد کرد.

به نخستین‌ روزهای ظهور تحول‌آفرین کامپیوترهای شخصی که صنعت نرم‌افزار آنقدر کوچک بود که همه فعالان آن می‌توانستند در یک اتاق کنفرانس جمع شوند، فکر می‌کنم. این حوزه امروزه به صنعتی جهانی تبدیل شده است. از آنجایی که بخش بزرگی از این صنعت اکنون معطوف به هوش مصنوعی است، نوآوری‌ها بسیار سریع‌تر از آنچه پس از پیشرفت ریزپردازنده‌ها تجربه کردیم رخ خواهند داد. درست به همان اندازه که روزی لمس‌کردن صفحه نمایش در زمان استفاده از کامپیوتر به‌جای تایپ‌کردن بعید به نظر می‌رسید، AI نیز خیلی زود به‌اندازه‌ای پیشرفت خواهد کرد که قابلیت‌های شگفت‌انگیز فعلی آن، شگفتی و نوآورانگی خود را از دست خواهند داد.

افزایش بهره‌وری به کمک هوش مصنوعی

اگر چه انسان‌ها همچنان در بسیاری از موارد عملکرد بهتری در مقایسه با GPT دارند، اما بسیاری از مشاغل از قابلیت‌های این ابزار بهره چندانی نمی‌برند. به‌عنوان مثال، بسیاری از وطایفی که کارشناسان فروش (دیجیتال یا تلفنی)، خدمات یا رسیدگی به اسناد (حساب‌های پرداختی، حسابداری یا بیمه) انجام می‌دهند، به تصمیم‌گیری نیاز دارند اما مستلزم توانایی یادگیری مداوم نیستند. شرکت‌ها برنامه‌های آموزشی مورد نیاز برای این فعالیت‌ها را تدارک می‌بینند و در اغلب مواقع، نمونه‌هایی از آنچه عملکرد خوب یا بد تلقی می‌شود، در اختیار دارند. انسان‌ها با استفاده از این مجموعه داده‌ها آموزش می‌بینند و به‌زودی از آن‌ها برای آموزش هوش مصنوعی نیز استفاده خواهد شد که افراد برای انجام این وظایف توانمندتر می‌کند.

با ارزان‌تر شدن قدرت محاسباتی، استفاده از قابلیت GPT برای بیان ایده‌ها، درست مثل این است که یک کارمند [تمام وقت] برای انجام وظایف مختلف در اختیار داشته باشید. مایکروسافت این ابزار را مثل داشتن یک کمک خلبان توصیف می‌کند. با توجه به اینکه هوش مصنوعی شامل محصولاتی مثل Office است، عملکرد شما را تا حد زیادی بهبود می‌بخشد؛ به‌عنوان مثال، می‌توانید از آن برای نوشتن ایمیل و مدیریت صندوق ورودی (inbox) ایمیل‌هایتان استفاده کنید.

در نهایت، اصلی‌ترین روش شما برای استفاده از یک رایانه، دیگر کلیک‌کردن یا لمس منوها و دیالوگ باکس‌ها نخواهد بود. در عوض، می‌توانید درخواست خود را به شکل یک جمله سلیس انگلیسی بنویسید (البته هوش مصنوعی فقط از زبان انگلیسی پشتیبانی نمی‌کند و قابلیت استفاده از آن با تمامی زبان‌های موجود در جهان امکان‌پذیر است. اوایل امسال در هند با توسعه‌دهندگانی ملاقات کردم که روی هوش مصنوعی کار می‌کنند تا همه زبان‌هایی را که در این کشور صحبت می‌شود، به آن اضافه کنند).

علاوه بر این، پیشرفت‌ها در AI امکان ایجاد یک کارگزار شخصی را فراهم می‌کند و می‌تواند به‌عنوان یک دستیار شخصی دیجیتال عمل کند: آخرین ایمیل‌های شما را می‌بیند، از جلساتی که در آن‌ها شرکت می‌‌کنید مطلع می‌شود، مطالبی را که می‌خوانید، می‌خواند و چیزهایی را که شما نمی‌خواهید یا نمی‌توانید بخوانید، مطالعه می‌کند. این قابلیت علاوه بر اینکه توانمندی‌های شما در انجام کارها را بهبود می‌بخشد، شما را از شر وظایفی که علاقه‌ای به انجام آن‌ها ندارید هم خلاص می‌کند.

پیشرفت‌های هوش مصنوعی، امکان ایجاد یک کارگزار شخصی را فراهم می‌کند.

می‌توانید از زبان طبیعی استفاده کنید تا این کارگزار که امکان استفاده از آن در همه دستگاه‌ها وجود دارد، شما را در امر برنامه‌ریزی، ارتباطات و تجارت الکترونیک یاری برساند. با توجه به هزینه بالای آموزش مدل‌ها و اجرای محاسبات، ایجاد یک کارگزار شخصی هنوز امکان‌پذیر نیست، اما به لطف پیشرفت‌های اخیر در هوش مصنوعی، اکنون به هدفی واقع‌گرایانه تبدیل شده است. در این حوزه، مسائلی وجود دارند که باید حل شوند: برای مثال، آیا یک شرکت بیمه می‌تواند از کارگزار شما بدون کسب اجازه چیزهای درباره‌تان بپرسد؟ اگر چنین است، چند نفر می‌توانند از اطلاعات ارائه‌شده استفاده کنند؟

کارگزاران شرکتی، از جنبه‌های نوینی کارمندان را توانمند می‌کنند. کارگزار یک شرکت خاص، برای مشاوره مستقیم در دسترس کارمندان آن در دسترس خواهد بود و باید در هر جلسه حضور داشته باشد تا بتواند به سوالات پاسخ دهد. می‌توان به او گفت که در طول جلسه منفعل باشد و اگر ایده خاصی دارد، به صحبت‌کردن تشویق شود. همچنین، باید به فروش، پشتیبانی، امور مالی، برنامه زمانی محصول و متون مربوط به شرکت دسترسی داشته باشد و اخبار مرتبط با صنعتی را که شرکت در حیطه آن فعالیت می‌کند، بخواند. به عقیده من، بازدهی کارمندان در چنین شرایطی بیشتر خواهد بود.

وقتی بهره‌وری بالا می‌رود، برای جامعه هم سودآور خواهد بود؛ چون افراد آزادی بیشتری برای انجام سایر امور در محل کار و خانه خواهند داشت. البته در مورد اینکه افراد به چه نوع بازآموزی و حمایتی نیاز خواهند داشت، سوالاتی جدی وجود دارد. دولت‌ها باید به کارگران کمک کنند تا نقش‌های دیگر را بر عهده بگیرند، اما تقاضا برای افرادی که به دیگران کمک می‌کنند، هرگز از بین نخواهد رفت. ظهور هوش مصنوعی، انسان‌ها را قادر می‌سازد تا کارهایی مثل آموزش، مراقبت از بیماران و حمایت از افراد مسن را که نرم‌افزار هرگز قادر به انجام آن نیست، انجام دهند.

سلامت جهانی و آموزش، دو حوزه‌ای هستند که نیازهای [انسان] در آن‌ها بسیار زیاد است و تعداد کارکنان بر ای رفع این نیازها کافی نیست. این‌ها حیطه‌هایی هستند که با استفاده درست از هوش مصنوعی، می‌توان نابرابری‌های موجود در آن‌ها را کاهش داد. این‌ها باید تمرکز اصلی پژوهش‌های هوش مصنوعی باشند؛ بنابراین، اکنون آن‌ها را مورد بررسی قرار خواهم داد.

حوزه سلامت و هوش مصنوعی

هوش مصنوعی از چند طریق می‌تواند رشته پزشکی و  مراقبت‌های بهداشتی را بهبود بخشد. برای مثال، AI با انجام کارهایی مثل ثبت اظهارنامه بیمه، رسیدگی به امور اداری و تهیه پیش‌نویسی از ویزیت دکتر، به کارکنان این حوزه کمک کنند که بهترین استفاده را از وقت خود ببرند. فکر می‌کنم در آینده شاهد نوآوری‌های زیادی در این زمینه باشیم. سایر پیشرفت‌های مبتنی بر هوش مصنوعی، برای کشورهای فقیر که اکثریت قریب به اتفاق مرگ‌ومیرهای زیر 5 سال در آن‌ها اتفاق می‌افتد، بسیار مهم خواهد بود.

به‌عنوان مثال، بسیاری از مردم در آن کشورها هرگز نمی‌توانند به پزشک مراجعه کنند و هوش مصنوعی به کارکنان مراکز مراقبت‌های پزشکی که این افراد با آن‌ها ملاقات خواهند کرد، کمک می‌کند تا عملکرد بهتری داشته باشند. (تلاش برای توسعه دستگاه‌های اولتراسوند مجهز به هوش مصنوعی که با حداقل آموزش می‌توان از آن‌ها استفاده کرد، نمونه‌ای عالی برای مشارکت AI در زمینه سلامتی و مراقبت‌های پزشکی است. با استفاده از هوش مصنوعی بیماران حتی می‌توانند تریاژ اولیه را انجام دهند، درباره برخورد با مشکلات سلامتی مشاوره دریافت کنند و ببینند که آیا به درمان نیاز دارند یا خیر.)

مدل‌های هوش مصنوعی مورد استفاده در کشورهای فقیر، در مقایسه ما نمونه‌های مورد استفاده در کشورهای ثروتمند، باید درباره بیماری‌های متفاوت‌تری آموزش ببینند. آن‌ها باید بتوانند با زبان‌های مختلف کار کنند و چالش‌های مختلفی را در نظر بگیرند؛ مثلا بیمارانی که محل زندگی آن‌ها با کلینیک‌ها فاصله زیادی دارد و یا در صورت مریض‌شدن نمی‌توانند کار را متوقف کنند.

مردم باید ببیند که هوش مصنوعی در کنار اشتباهات و نقص‌های خود، به طور کلی در امر پزشکی بسیار مفید خواهد بود. AI باید با دقت بسیار بالایی مورد آزمایش قرار گیرد و به درستی تنظیم شود؛ یعنی، سازگاری و انطباق آن‌ها در مقایسه با سایر حیطه‌های مورد استفاده بیشتر طول خواهد کشید. به هر حال، خطا و اشتباه در انسان‌ها نیز ممکن است رخ دهد و عدم دسترسی به مراقبت‌های پزشکی نیز خود معضل دیگری است.

علاوه بر کمک به مراقبت، هوش مصنوعی به طور چشمگیری سرعت پیشرفت‌های پزشکی را افزایش می‌دهد. حجم داده‌ها در زیست‌شناسی بسیار زیاد است و انسان‌ها به‌سختی می‌توانند تمامی روش‌های کارکرد سیستم‌های پیچیده بیولوژیکی را پیگیری کنند. در حال حاضر نرم‌افزاری وجود دارد که می‌تواند این داده‌ها را بررسی کند، مسیرها را استنباط کرده و سپس موارد خاصی از پاتوژن‌ها را هدف قرار دهند و براساس آن داروها را طراحی کند. بعضی از شرکت‌ها در حال پژوهش روی بعضی از داروهای سرطان که به این روش ساخته شده‌اند، کار می‌کنند.

نسل بعدی ابزارها بسیار کارآمدتر خواهند بود و علاوه بر پیش‌بینی عوارض جانبی، حتی می‌توانند سطوح دوز را هم تعیین کنند. یکی از اولویت‌های بنیاد گیتس در هوش مصنوعی این است که چنین ابزارهایی برای حل مشکلات سلامتی مردم فقیرترین [کشورهای] جهان (از جمله ایدز، سل و مالاریا) به‌کار گرفته شوند.

به همین ترتیب، دولت‌ها و سازمان‌های بشردوستانه، باید این انگیزه را در اختیار شرکت‌ها قرار دهند تا اطلاعاتی را که هوش مصنوعی درباره محصولات کشاورزی یا دام‌های پرورش‌یافته در کشورهای فقیر تولید می‌کند، به‌اشتراک بگذارند. هوش مصنوعی می تواند به توسعه بذرهای بهتر بر اساس شرایط محلی کمک کند، بر اساس خاک و آب‌وهوای منطقه توصیه‌هایی را درباره کاشت بهترین بذرها به کشاورزان ارائه کنند و در توسعه دارو و واکسن برای دام‌ها مشارکت داشته باشند. از آنجایی که تغییرات آب‌وهوایی و اقلیمی شدید فشار بیشتری بر کشاورزان کشورهای کم‌درآمد وارد می‌کنند، این پیشرفت‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار خواهند شد.

حوزه آموزش و هوش مصنوعی

تاکنون، کامپیوترها نتوانسته‌اند انتظارات ما در رابطه با تاثیر بر آموزش را برآورده کنند. هر چند که پیشرفت‌های بسیار خوبی مثل بازی‌های آموزشی و منابع اطلاعات آنلاین مانند ویکی‌پدیا، حاصل شده است، اما هیچ یک از آن‌ها تاثیر چشمگیری بر معیارهای پیشرفت دانش‌آموزان نداشته‌اند.

اما فکر می‌کنم در 5 تا 10 سال آینده، نرم‌افزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی سرانجام به وعده خود مبنی بر ایجاد انقلابی در نحوه آموزش و یادگیری مردم عمل خواهد کرد. AI با شناخت علایق و سبک یادگیری شما، می‌تواند محتوای [آموزشی] تعامل‌برانگیزی را برای شما تولید کند. همچنین، می‌تواند میزان یادگیری شما را بسنجد، متوجه شود که چه زمانی علاقه خود به یادگیری را از دست می‌دهید و متوجه می‌شود که به چه محرک‌هایی بیشتر پاسخ می‌دهد. به‌علاوه، بازخوردهایی آنی و فوری را در اختیارتان قرار خواهد داد.

هوش مصنوعی از جنبه‌هایی مثل ارزیابی میزان یادگیری دانش‌آموز از موضوعی خاص و ارائه مشاوره در مورد برنامه‌ریزی شغلی، می‌توانند برای معلمان و مدیران نیز کمک‌کننده باشد. معلمان در حال حاضر از ابزارهایی مانند ChatGPT برای ارائه نظرات خود در مورد تکالیف نوشتاری دانش‌آموزان‌شان استفاده می‌کنند.

البته، هوش مصنوعی قبل از اینکه بتوانند کارهایی مانند درک اینکه چگونه یک دانش آموز می‌تواند موضوعی خاص را بهتر یاد بگیرد یا چه چیزی مشوق او برای یادگیری قرار می‌گیرد، به آموزش و توسعه بیشتر نیاز دارند. حتی زمانی که این فناوری کامل شود، روابط حسنه بین دانش‌آموزان و معلمان همچنان بر یادگیری تاثیرگذار خواهد بود. AI می‌تواند کاری را که معلمان و دانش‌آموزان در کلاس درس انجام می‌دهند بهبود بخشد، اما هرگز نمی‌تواند جایگزین آن شود.

مدارسی که توانایی خرید دارند، به ابزارهای جدیدی مجهز خواهند شد، اما مدارس کم‌درآمد ایالات متحده و سراسر جهان نیز باید بتوانند از این ابزارها بهره‌مندشوند. هوش مصنوعی باید با مجموعه داده‌های متنوعی آموزش ببیند تا هرکسی با هر فرهنگی و از هر کشوری بتواند از آن استفاده کند و شکاف دیجیتال نیز برطرف شود تا دانش‌آموزان در خانواده‌های کم‌درآمد از چیزی عقب نمانند.

می‌دانم که بسیاری از معلمان نگران این هستند که دانش‌آموزان از GPT برای نوشتن مقالات خود استفاده کنند. مربیان در حال حاضر درباره راه‌های سازگاری با فناوری جدید بحث می‌کنند و گمان می‌کنم که این گفتگوها تا مدتی طولانی ادامه پیدا کنند. در این بین، معلمانی هم وجود دارند که به طرز هوشمندانه‌ای از این فناوری در تدریس خود استفاده کرده‌اند؛ مانند اجازه دادن به دانش‌آموزان برای ایجاد اولین پیش‌نویس شخصی‌سازی‌شده با استفاده از GPT.

خطرات و مشکلات هوش مصنوعی

احتمالا چیزهایی در مورد مشکلات مدل‌های فعلی هوش مصنوعی خوانده باشید. آن‌ها لزوما در زمینه درک شرایط درخواست انسان خوب نیستند و همین مسئله نتایج بسیار عجیبی را به دنبال دارد. وقتی از هوش مصنوعی می‌خواهید چیزی تخیلی بسازد، این کار را به‌خوبی انجام می‌دهد. اما اگر درباره سفری از او راهنمایی بخواهید، ممکن است هتل‌هایی را پیشنهاد کند که وجود ندارند. چون هوش مصنوعی نمی‌تواند شرایط درخواست شما را به‌خوبی درک کند و در نتیجه نمی‌داند که آیا باید هتل‌هایی جعلی اختراع کند تا فقط باید اطلاعاتی در مورد هتل‌های واقعی در اختیارتان قرار دهد.

مشکلات دیگری هم وجود دارد؛ مثلا، از آنجایی که هوش مصنوعی با استدلال‌های انتزاعی دست و پنجه نرم می‌کند، به مسائل ریاضی پاسخ‌های اشتباه می‌دهد. اما هیچ کدام از این‌ها محدودیت‌های اساسی هوش مصنوعی نیستند. توسعه‌دهندگان مشغول کار روی آن‌ها هستند و فکر می‌کنم در عرض کمتر از 2 سال و حتی زودتر، شاهد رفع آن‌ها باشیم.

مشکلات هوش مصنوعی تنها به جنبه‌های فنی محدود نمی‌شوند. درست مثل بسیاری از اختراعات، هوش مصنوعی را می توان برای اهداف خوب یا بد استفاده کرد و انسان‌هایی که به AI دسترسی دارند، ممکن است هر کاری با آن بتوانند انجام دهند. دولت‌ها باید با [همکاری] بخش خصوصی اقداماتی را برایی محدودکردن این خطرات انجام دهند.

همچنین، این احتمال وجود دارد که هوش مصنوعی از کنترل خارج شود. آیا یک ماشین می‌تواند درباره خطرناک بودن [اعمال] انسان‌ها تصمیم‌گیری کنند، درک کند که منافعش با منافع ما متفاوت است و به ما اهمیت دهد؟ احتمال چنین چیزهایی وجود دارد اما به‌اندازه قبل از پیشرفت‌های هوش مصنوعی در چند ماه گذشته اضطراری نیست.

ما در آینده، با هوش مصنوعی فوق هوشمند سروکار خواهیم داشت. در مقایسه با کامپیوتر، مغز ما با سرعت حلزون کار می‌کند: یک سیگنال الکتریکی در مغز با سرعت یک صد هزارم سرعت سینگال یک تراشه سیلیکونی حرکت می‌کند. هنگامی که توسعه دهندگان بتوانند یک الگوریتم یادگیری را تعمیم دهند و آن را با سرعت کامپیوتر اجرا کنند – دستاوردی که دستیابی به آن ممکن است یک دهه یا حتی یک قرن طول بکشد – یک AGI فوق‌العاده قدرتمند خواهیم داشت. این [فناوری] می‌تواند هر کاری را که مغز انسان قادر به انجام آن است، بدون هیچ گونه محدودیت عملی در اندازه حافظه یا سرعتی که با آن کار می کند، انجام دهد.

این هوش مصنوعی‌های «فوق هوشمند»، احتمالا می‌توانند اهداف خود را ایجاد کنند. اما آن اهداف چه خواهند بود؟ چه اتفاقی می‌افتد اگر آن‌ها با منافع بشریت تضاد داشته باشند؟ آیا باید از توسعه هوش مصنوعی فوق هوشمند جلوگیری کنیم؟ اهمیت این سوالات با گذشت زمان بیشتر خواهد شد.

اما هیچ کدام از پیشرفت‌های چند ماه گذشته تا این اندازه ما را به هوش مصنوعی فوق هوشمند نزدیک نکرده است. هوش مصنوعی هنوز دنیای فیزیکی را کنترل نمی‌کند و نمی‌تواند اهداف خود را تعیین کند. مقاله اخیر نیویورک تایمز در مورد مکالمه با ChatGPT که در آن اعلام کرد این ابزار می‌خواهد انسان شود، توجه زیادی را به خود جلب کرد. این مقاله نگاهی جذاب بود به اینکه مدل بیان احساسات شبیه انسان چگونه می‌تواند باشد، اما نشانگر استقلال معنادار نیست. سه کتاب تفکر من در مورد این موضوع را شکل داده‌اند: Superintelligence اثر نیک بوستروم، Life 3.0 نوشته مکس تگ‌مارک و هزار مغز اثر جف هاوکینز. هر چند که با همه مطالبی که نویسندگان در این کتاب‌ها آورده‌اند موافق نیستم – و خود آن‌ها نیز حرف‌های یکدیگر را تایید نمی‌کنند – اما هر سه آن‌ها مطالب مفیدی دارند و بسیار قابل تامل هستند.

آینده هوش مصنوعی

در شرکت‌هایی که روی روش‌های جدید استفاده از هوش مصنوعی و روش‌های بهبود این فناوری کار می‌کنند، تحولی شگرف رخ خواهد داد. برای مثال، شرکت‌ها در حال توسعه تراشه‌های جدیدی هستند که بخش عظیمی از قدرت پردازش مورد نیاز برای هوش مصنوعی را فراهم می‌کنند. برخی از آن‌ها از سوئیچ‌های نوری – که اساسا لیزر هستند – برای کاهش مصرف انرژی و کاهش هزینه ساخت استفاده می‌کنند. این تراشه‌های نوآورانه این امکان را برای شما فراهم می‌کنند که به‌جای استفاده از یک فضای ابری، هوش مصنوعی را روی دستگاه‌های خود اجرا کنید.

از نظر نرم‌افزاری، الگوریتم‌هایی که یادگیری هوش مصنوعی را هدایت می‌کنند، پیشرفته‌تر خواهند شد. همچنین، حوزه‌های خاصی مثل فروش وجود خواهد داشت که توسعه‌دهندگان با محدودکردن حیطه فعالیت هوش مصنوعی و ارائه داده‌های آموزشی مختص آن حوزه‌ها، می‌توانند آن را دقیق‌تر کنند. اما سوال بسیار مهمی که اینجا مطرح می‌شود، این است که آیا ما به این AIهای تخصصی برای کاربردهای مختلف نیاز خواهیم داشت – مثلا یکی برای آموزش و دیگری برای بهره‌وری اداری – یا اینکه توسعه یک هوش مصنوعی عمومی که بتواند هر کاری را یاد بگیرد امکان‌پذیر خواهد بود؟ پیش‌بینی می‌کنم که رقابت بسیار زیادی در هر دو رویکرد وجود خواهد داشت.

در آینده پیش‌بینی آینده هوش مصنوعی، نقل محافل خواهد بود. به همین دلیل، سه اصل مهمی را که می‌تواند مکالمات این حوزه را هدایت کند، به شما پیشنهاد خواهم کرد.

اول از همه، باید بین ترس‌ها در مورد جنبه‌های منفی هوش مصنوعی را – که کاملا قابل درک و معتبر هستند – و توانایی آن در بهبود زندگی مردم تعادل برقرار کنیم. برای استفاده حداکثری از این فناوری نوین جالب توجه، هم بید خطرات را به‌حداقل برسانیم و هم فواید آن را تا جایی که می‌توانیم به مردم سراسر جهان منتقل کنیم.

دوم، نیروهای بازار طبیعتا محصولات و خدمات هوش مصنوعی را که می‌توانند به مردم فقیرترین کشورها کمک کنند، تولید نخواهند کرد و برعکس این گزاره، محتمل‌تر است. با بودجه مناسب و سیاست‌های درست، دولت‌ها و سازمان‌های بشردوستانه می‌توانند اطمینان حاصل کنند که هوش مصنوعی برای کاهش نابرابری‌ها نیز به‌کار گرفته می‌شود. همان‌طور که جهان برای حل بزرگ‌ترین مشکلات خود به باهوش‌ترین افراد نیاز دارد، باید بهترین هوش مصنوعی جهان را برای رفع بزرگترین مشکلات آن به‌کار بگیریم.

اگرچه نباید منتظر این اتفاق باشیم، اما فکرکردن درباره اینکه آیا هوش مصنوعی می‌تواند نابرابری‌ها را شناسایی کرده و برای کاهش آن‌ها تلاش کند یا خیر، بسیار جالب توجه است. آیا برای مشاهده نابرابری به احساسات اخلاقی نیاز است و یا اینکه هوش مصنوعی کاملا منطقی نیز آن را می‌بیند؟ اگر AI نابرابری را به رسمیت بشناسد، برای رفع آن چه اقداماتی را به ما پیشنهاد خواهد کرد؟

درنهایت، باید در نظر داشته باشیم که هوش مصنوعی امروزه در ابتدای راه خود قرار دارد و هر محدودیتی که امروز دارد، قبل از اینکه آن را بشناسیم، از بین خواهد رفت.

من خیلی خوش‌شانس هستم که در جریان انقلاب رایانه شخصی و اینترنت، مشارکت داشته‌ام و در این لحظه، درست به‌اندازه آن زمان هیجان‌زده هستم. این فناوری جدید می‌تواند به مردم سراسر جهان کمک کند که زندگی خود را بهبود بخشند. در عین حال، باید قوانینی وضع شود تا جنبه‌های منفی AI از مزایای آن پیشی نگیرند و هر کسی فارغ از اینکه در کجا زندگی می‌کند یا چقدر پول دارد، بتواند از مزایای آن بهره‌مند شود. عصر هوش مصنوعی سرشار از فرصت‌ها و مسئولیت‌ها است.»

فائزه تاج‌آبی
14 فروردین 1402
دیدگاهتان را بنویسید